بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم *
سَیَقُولُ الَّذِینَ أَشْرَكُواْ لَوْ شَاء اللّهُ مَا أَشْرَكْنَا وَلاَ آبَاؤُنَا وَلاَ حَرَّمْنَا مِن شَیْءٍ كَذَلِكَ كَذَّبَ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِم حَتَّى ذَاقُواْ بَأْسَنَا قُلْ هَلْ عِندَكُم مِّنْ عِلْمٍ فَتُخْرِجُوهُ لَنَا إِن تَتَّبِعُونَ إِلاَّ الظَّنَّ وَإِنْ أَنتُمْ إَلاَّ تَخْرُصُونَ ﴿۱۴۸﴾
به زودى كسانى كه شرك ورزیدهاند، خواهند گفت: اگر خدا مىخواست، نه ما و نه پدرانمان شرك نمىآوردیم و هیچ چیزى را (از سوى خود) حرام نمىكردیم. كسانى كه پیش از آنها بودند (نیز پیامبران قبلى را) اینگونه تكذیب كردند تا آنكه طعم قهر و عذاب مارا چشیدند. بگو: آیا براى شما دانشى هست؟ آن را براى ما آشكار كنید! شما جز از گمان و خیال پیروى نمىكنید و شما جز حدسزن و دروغگویانى بیش نیستید. (۱۴8)
*******
سوره ۶: الأنعام - جزء ۷
عکس اتفاقی قرار دادم زود قضاوت نکنید
در این آیه یك خبر غیبى از آینده مطرح است كه مشركان چه خواهند گفت، «سیقول الّذیناشركوا» آن آینده به وقوع پیوست و آنچه پیشگویى شده بود آنان گفتند. «و قال الّذیناشركوا» [503]
این بهانه كه «اگر خدامىخواست، ماو پدرانمان مشرك نمىشدیم» بارها توسّط مشركان مطرح شده است، چنانكه در آیه 35سورهى نحل و آیه 20 سوره زخرف نیز آمده است.
سؤال: این آیه سخن مشركان را نقلمىكند كه اگر خدا از شرك ما راضى نیست، چرا ما را از آن باز نمىدارد؟ پس شرك مامورد رضاى خداست!
پاسخ: انجام هر كار از هر كسى، از مَدار قدرت خداوند بیروننیست، لكن اراده و مشیّت خداوند آن است كه انسان راه خود را آزادانه انتخاب كند.دولت كه آب و برق و گاز را به منزل ما مىآورد، این امكانات، دلیل راضى بودن دولتبه سوءاستفاده ما نیست. خداوند به انسان عقل و وحى عطا كرده و راه حقّ و باطل را بهاو نشان داده و او را در انتخاب آزاد گذاشته، ولى اراده و اختیار، نشانهى راضىبودن او به خلاف ما نیست.
خداوند، خواهان ایمان اختیارى مردم است نه اجبار آنانبه ایمان آوردن. در قرآن بارها آمده است كه: اگر خدا مىخواست، همه را هدایت مىكردو پیامبر هم حقّ اكراه و اجبار مردم به ایمان را ندارد.
503) نحل، 35.
1-رهبران و اندیشمندان دینى باید خود را براى پاسخگویى به شبهات و بهانهجویىهاىآینده آماده كنند. «سیقول»
2- فرستادن انبیا و كتب آسمانى براى آنست كه مردم باآزادى و اختیار، موحد شوند. پس منطق مشركین (كه اگر خدا مىخواست با قهر و قدرتمانع شرك ما مىشد) غلط است. «لوشاءاللَّه ما اشركنا»
3- بدتر از گناه، توجیهآن است. مشركان، شرك خود را توجیه كرده و آن را مشیّت الهى مىدانستند. «لوشاءاللَّه ما اشركنا» (جبرگرایى، بهانهاى است براى فرار از مسئولیّت)
4- مشركین، انحراف خود را با تاریخ نیاكان خود توجیه مىكردند. «لو شاء اللَّه مااشركنا و لاآباؤنا»
5- عقیده به جبر، از توجیهات بىاساس منحرفان است. «لو شاءاللَّه ما اشركنا» شیطان هم كه رهبر منحرفان است، گمراهى خود را به خدا نسبت داد وچنین گفت: «ربّ بما أغویتَنى» [504]
6- مخالفان،همواره با اهرم جبر، به تكذیب پیامبران پرداختهاند. «كذلك كذّب الّذین من قبلهم»
7- قرآن از مخالفان هم تقاضاى حجّت و دلیل مىكند. «قل هل عندكم من علم»
8- آنان كه به بهانهى سرنوشت، از مسئولیّت مىگریزند، منتظر چشیدن قهر خدا باشند. «ذاقوا بأسنا»
9- طرفداران جبر، منطق ندارند و در پى خیالاتند. «ان تتّبعونالاّ الظن»
10- اگر به جاى علم و یقین، در پى ظن و گمان باشیم، گمراه خواهیمشد. «ان انتم الاّ تخرصون»
504) حجر، 39.
منبع =درسهای ازقران
●●●▬▬▬▬▬▬▬▬▬▬ஜ●●●ஜ▬▬▬▬▬▬▬▬▬●●●